مردی از دنیا می رود که دنیا چشم انتظارش بود تا بیاید و دایره ی نبوت را در افق باز چشم هایش به پایان برساند. مردی که دنیا چشم انتظارش نشست تا نقطه بگذارد بر انتهای سطر پیامبری و نامه ی رسالت را مهر بنگارد با نقش نگین خاتمیت...
مردی از دنیا می رود که آخرت را همچون پنجره ای دیگر بر نگاه های بشر گشود تا بنگرند تا بدانند که ساحل نشینان دنیا را روزنه ای هست که می تواند به دریای آخرت برساندشان.
مردی که دنیا و آخرت را همچون دو چشم در کنار هم همچون دو بال برای یک پرنده به تصویر کشید.
مردی از دنیا می رود که انسان ها را گره زد به وظیفه ی خویش.......
نفس های مهربان دریای بی کرانه ای که اینک در بستر آرمیده به شماره افتاده اند. سالهای سال ستون های عرش را بر دوش کشیده و عمری دلیل هستی اش بوده است.
چگونه این همه سال رنج پیامبری را بر دوش کشیدی و " لا اسئلکم علیه اجرا.." ورد زبانت بود!
دیگر تمام . تمام آن روز های بی قراری و شب های بی خوابی که گمراهی مردم زمانه تو را آسوده خاطر نمی گذاشت . تو را که در همه ی لحظه ها برای رونق سفره هایشان و برای خاطر روشنایی ذهن و دلشان خواب و خور نداشتی...
دیگر آرام باش که پروردگار بار سنگین نبوت را از شانه های پر طاقت این همه سال تو برگرفت و تو امانت خطیر خویش را به منزل مقصود رساندی.
---------------------
امام حسن مجتبی(ع)- شهادت فرجام شایسته ایی بود برای او........
چهل یا شصت روز از نوشیدن زهر گذشت. هنگامیکه آن حضرت تمام وصایای خود را به برادرش امام حسین (ع) بازگفت و دانست که مرگش فرارسیده با خداوند به راز و نیاز پرداخت و گفت:" بار خدایا...من خود را در درگاه تو می پندارم. این گرانترین حالت بر من است که تا کنون به مانند آن دچار نشده ام. خداوندا مرگم را با من مانوس گردان و تنهایی ام را در آرامگاهم با من انس ده. شربت معاویه( لعنت الله) در من اثر کرده. به خدا سوگند او به وعده ای که داده بود وفا نکرد و آنچه را که گفته بود راست نبود. آنگاه تا پیوستن به " رفیق اعلی" آیاتی را از قرآن مجید زمزمه کرد.
سبط رسول الله پاک و مظلومانه زیست و حق او را پامال کردند. درود خدا بر او تا زمانیکه شب و روز پاینده است
[ شنبه 90/11/1 ] [ 8:51 عصر ] [ "مهربان" ]